نقش تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار

تفکر طراحی

مقدمه

در دنیای پیچیده و پرچالش امروزی، استراتژی کسب و کار به چیزی فراتر از برنامه‌ریزی و تحلیل‌های مالی ساده تبدیل شده است. امروزه، کسب و کارها باید به شیوه‌ای نوآورانه و انسان‌محور به چالش‌ها و فرصت‌ها پاسخ دهند. یکی از ابزارهای قدرتمندی که به شرکت‌ها در این مسیر کمک می‌کند، تفکر طراحی (Design Thinking) است. این رویکرد، که ریشه در فرآیندهای طراحی و خلاقیت دارد، به کسب و کارها کمک می‌کند تا مشکلات پیچیده را از زاویه‌ای جدید و با تمرکز بر نیازهای واقعی کاربران و مشتریان خود حل کنند.

در دنیای رقابتی امروز، شرکت‌ها نه تنها باید محصولات و خدمات جدیدی ارائه دهند، بلکه باید راه‌حل‌هایی ارائه دهند که به طور خاص و عمیق نیازهای مشتریان را برآورده کند. در این راستا، تفکر طراحی به یک مزیت رقابتی تبدیل شده است که می‌تواند باعث تمایز یک کسب و کار از رقبای خود شود. تفکر طراحی، برخلاف رویکردهای سنتی حل مسئله، نه تنها به فکر کارآمدی و عملکرد می‌پردازد، بلکه به دنبال درک عمیق‌تر و همدلی با انسان‌ها و مشتریان است. این رویکرد بر این اصل تأکید دارد که موفقیت کسب و کارها در گروی طراحی تجربه‌های بی‌نظیر و حل مشکلات واقعی افراد است.

تفکر طراحی اساساً رویکردی است که فرآیندهای حل مسئله را به گونه‌ای پیش می‌برد که در آن، فهم عمیق از نیازهای انسان‌ها و بازخورد مستمر در هر مرحله از فرآیند، به عنوان اساس اصلی در نظر گرفته می‌شود. این فرآیند شامل مراحل مختلفی از جمله همدلی با کاربران، تعریف دقیق مشکل، ایده‌پردازی، نمونه‌سازی و آزمایش است. در کنار این فرآیند، رویکرد تفکر طراحی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با رویکردی انعطاف‌پذیر و آزمایشی به چالش‌ها و فرصت‌ها پاسخ دهند و در نهایت، استراتژی‌هایی متمرکز بر انسان‌ها و بازار هدف خود ایجاد کنند.

در این مقاله، ابتدا به بررسی اصول پایه‌ای تفکر طراحی و تاریخچه آن خواهیم پرداخت و سپس به تحلیل چگونگی کاربرد این رویکرد در جنبه‌های مختلف استراتژی کسب و کار خواهیم پرداخت. این جنبه‌ها شامل نوآوری محصول و خدمات، نوآوری در مدل کسب و کار، تجربه مشتری و طراحی خدمات و نهایتاً استراتژی سازمانی می‌باشد. همچنین در انتها، به شیوه‌های عملی و گام‌های اجرایی برای ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار پرداخته و مزایای این رویکرد را در بهبود نوآوری، بهره‌وری و رضایت مشتری مورد بررسی قرار خواهیم داد.

هدف از این مقاله، توضیح اهمیت تفکر طراحی در خلق استراتژی‌های کسب و کار است که نه تنها بر سودآوری تأثیر می‌گذارد، بلکه فرهنگ نوآوری و تفکر خلاق را در درون سازمان‌ها نهادینه می‌کند. در این مسیر، کسب و کارها با تکیه بر این رویکرد می‌توانند به سرعت با تغییرات بازار سازگار شوند، مشکلات خود را به شیوه‌ای جدید حل کنند و در نهایت، رقابتی‌تر از قبل در بازار ظاهر شوند.

 

1- تعریف و اصول تفکر طراحی

1-1- تعریف تفکر طراحی

تفکر طراحی یک رویکرد حل مسئله است که در آن، نیازهای انسانی، خلاقیت و آزمایش‌های مکرر برای یافتن راه‌حل‌های جدید و نوآورانه به کار گرفته می‌شوند. این رویکرد از علوم طراحی و هنرهای خلاقانه نشأت گرفته است، اما به سرعت به دیگر حوزه‌ها مانند کسب و کار، مدیریت و فناوری منتقل شده است. هدف اصلی تفکر طراحی، حل مشکلات پیچیده با استفاده از شیوه‌ای است که به انسان‌ها و تجربیات آن‌ها در مرکز توجه قرار می‌دهد.

تفکر طراحی برخلاف رویکردهای سنتی حل مسئله، که معمولاً بیشتر بر داده‌ها و تحلیل‌های کمی تمرکز دارند، بر همدلی با کاربران و درک عمیق از نیازها و مشکلات واقعی آنان تأکید دارد. این رویکرد به کسب و کارها کمک می‌کند تا به جای تمرکز صرف بر ویژگی‌های فنی یا مشخصات محصول، به فکر بهبود تجربه کلی کاربر و مشتری باشند.

1-2- تاریخچه تفکر طراحی

ریشه‌های تفکر طراحی به دهه‌های 1960 و 1970 برمی‌گردد، زمانی که طراحان به دنبال راه‌های جدیدی برای حل مشکلات پیچیده در سازمان‌ها و کسب و کارها بودند. یکی از اولین کسانی که به معرفی تفکر طراحی به دنیای کسب و کار پرداخت، هیروموچی ایشی‌کیوا (Hiroshi Ishii) بود که این رویکرد را به عنوان روشی سیستماتیک برای رسیدگی به چالش‌های سازمانی و ایجاد نوآوری‌ها معرفی کرد.

از آن زمان، تفکر طراحی به تدریج از دنیای طراحی و تولید به حوزه‌های مدیریتی و استراتژیک وارد شد و اکنون یکی از ابزارهای اصلی در شکل‌دهی به استراتژی‌های کسب و کار و نوآوری سازمانی محسوب می‌شود. به ویژه شرکت‌های بزرگ و پیشرفته‌ای همچون اپل، اینتل و آی‌بی‌ام به طور گسترده از این رویکرد برای طراحی محصولات و خدمات جدید خود استفاده کرده‌اند.

1-3- اصول پایه‌ای تفکر طراحی

تفکر طراحی بر پنج اصل یا مرحله اصلی مبتنی است که به طور چرخه‌ای و تکراری انجام می‌شود. این مراحل به کسب و کارها کمک می‌کنند تا از طریق درک عمیق‌تر از نیازهای کاربران، راه‌حل‌های مناسب و قابل پیاده‌سازی پیدا کنند.

  1. همدلی (Empathy): همدلی اولین و مهم‌ترین گام در تفکر طراحی است. در این مرحله، هدف اصلی درک و احساس نیازها، مشکلات و تجربیات کاربران یا مشتریان است. با استفاده از تحقیقات کیفی مانند مصاحبه‌ها، نظرسنجی‌ها و مشاهدات، طراحان و مدیران به شناختی عمیق از دنیای مشتریان خود دست پیدا می‌کنند. در این مرحله، کسب و کارها به جای تمرکز بر محصول، بر درک انسان‌ها تمرکز می‌کنند.

مثال: برای طراحی یک اپلیکیشن جدید برای خرید آنلاین، تیم طراحی باید ابتدا با مشتریان صحبت کند تا بفهمد که چه مشکلاتی در هنگام خرید آنلاین دارند، چه انتظاراتی از تجربه خرید دارند و چرا برخی از آنها از خدمات دیگر منصرف شده‌اند.

  1. تعریف مشکل (Define): پس از جمع‌آوری اطلاعات و درک عمیق از مشکلات و نیازهای کاربران، مرحله بعدی این است که مسئله‌ای را که باید حل شود به وضوح تعریف کنیم. در این مرحله، باید مسئله به گونه‌ای دقیق و واضح بیان شود که همه افراد تیم بتوانند آن را درک کنند و بر اساس آن ایده‌پردازی کنند. این مرحله به وضوح نشان می‌دهد که چه چیزی نیاز به حل شدن دارد و چه چالش‌هایی وجود دارد.

مثال: پس از جمع‌آوری داده‌ها از مشتریان، تیم ممکن است مسئله‌ای مانند «عدم وضوح در فرآیند پرداخت و دشواری در انتخاب گزینه‌های حمل و نقل» را به عنوان مشکل اصلی شناسایی کند.

  1. ایده‌پردازی (Ideation): در این مرحله، تیم طراحی ایده‌های مختلفی را برای حل مسئله مطرح می‌کند. این فرآیند باید آزادانه و بدون محدودیت باشد تا تمام ایده‌ها، حتی غیرمعمول‌ترین‌ها، مورد بررسی قرار گیرند. هدف در این مرحله این است که تیم ایده‌های متنوعی را برای حل چالش‌ها تولید کند و دامنه تفکر را به حداکثر برساند.

مثال: تیم ممکن است در این مرحله ایده‌هایی مانند افزودن گزینه‌های پرداخت سریع، طراحی تجربه کاربری ساده‌تر یا تغییر در نحوه نمایش اطلاعات حمل و نقل را بررسی کند.

  1. نمونه‌سازی (Prototyping): در این مرحله، ایده‌های مطرح شده به صورت مدل‌های ابتدایی یا نمونه‌های اولیه ساخته می‌شوند. این نمونه‌ها باید ساده و کم‌هزینه باشند تا به سرعت قابل آزمایش و اصلاح باشند. هدف از نمونه‌سازی این است که بتوانیم ایده‌ها را در دنیای واقعی تست کنیم و بازخوردهای اولیه را دریافت کنیم.

مثال: تیم طراحی ممکن است یک نسخه اولیه از اپلیکیشن با ویژگی‌های پایه بسازد تا کاربران آن را امتحان کرده و نظرات خود را ارائه دهند.

  1. آزمایش (Testing): پس از ساخت نمونه‌های اولیه، آنها باید آزمایش شوند تا مشخص شود که کدام یک از راه‌حل‌ها بیشترین اثربخشی را دارد. بازخوردهایی که در این مرحله جمع‌آوری می‌شود، به اصلاح و بهبود طرح‌ها کمک می‌کند و در صورت نیاز، فرآیند طراحی دوباره آغاز می‌شود. این مرحله به عنوان یک چرخه تکراری عمل می‌کند و ممکن است چندین بار بازگشت به مراحل قبل صورت گیرد تا بهترین نتیجه حاصل شود.

مثال: پس از دریافت بازخورد کاربران از نمونه اولیه، ممکن است نیاز باشد که تجربه پرداخت و انتخاب حمل و نقل بهبود یابد یا ویژگی‌های جدیدی اضافه شود.

1-4- تفکر طراحی در کسب و کار و استراتژی

تفکر طراحی به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که نه تنها محصولات و خدمات جدید ایجاد کنند، بلکه به طور کلی در فرآیند استراتژیک خود تغییرات بنیادین ایجاد کنند. با توجه به اینکه استراتژی کسب و کار به معنای یافتن بهترین مسیر برای رسیدن به اهداف است، تفکر طراحی می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا در این مسیر، بر مبنای نیازهای انسانی و بازخورد واقعی مشتریان گام بردارند.

این رویکرد نه تنها به بهبود محصولات و خدمات کمک می‌کند، بلکه به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که مدل‌های کسب و کار جدید ایجاد کرده و سازمان‌های خود را به صورتی انعطاف‌پذیرتر و پاسخگوتر به تغییرات بازار تبدیل کنند.

 

2- نقش تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار

تفکر طراحی به عنوان یک رویکرد نوآورانه و متمرکز بر انسان‌ها، توانسته است در سال‌های اخیر به یکی از ابزارهای حیاتی در شکل‌دهی به استراتژی‌های کسب و کار تبدیل شود. این رویکرد با تأکید بر حل مشکلات پیچیده و ایجاد راه‌حل‌های خلاقانه و کاربرمحور، به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که در مواجهه با چالش‌ها و تغییرات بازار، سریع‌تر و مؤثرتر عمل کنند.
در این بخش، به بررسی چگونگی کاربرد تفکر طراحی در جنبه‌های مختلف استراتژی کسب و کار خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه این رویکرد می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا در بازار رقابتی پیشرو باشند.

2-1- حل مسئله با رویکرد تفکر طراحی

یکی از کاربردهای اصلی تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار، حل مسائل پیچیده است. بسیاری از مشکلاتی که کسب و کارها با آن روبه‌رو هستند، فراتر از مسائل فنی یا تجاری ساده هستند و نیاز به یک رویکرد عمیق‌تر و نوآورانه دارند. در اینجا تفکر طراحی وارد عمل می‌شود تا با تقسیم مسائل به بخش‌های قابل مدیریت، به شناسایی علل اصلی پرداخته و راه‌حل‌های مناسب برای آن‌ها ایجاد کند.
تفکر طراحی به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که از طریق همدلی با مشتریان و درک دقیق‌تر نیازهای آنان، مشکلات را به شیوه‌ای متفاوت و با نگاهی جامع‌تر حل کنند. در این رویکرد، به جای تمرکز صرف بر یک راه‌حل خاص، تلاش می‌شود تا از راه‌حل‌های مختلف و آزمایش‌شده برای حل مشکل استفاده شود و به این ترتیب، احتمال موفقیت راه‌حل افزایش می‌یابد.

مثال: یک شرکت تولیدی که با چالش کاهش فروش محصولات خود مواجه است، می‌تواند با استفاده از تفکر طراحی ابتدا به بررسی نیازهای واقعی مشتریان خود بپردازد. این کار می‌تواند به شناسایی دلایل واقعی کاهش تقاضا کمک کند، مانند مشکلاتی در تجربه کاربری یا عدم تطابق محصول با نیازهای مشتریان. پس از آن، شرکت می‌تواند با استفاده از ایده‌پردازی و نمونه‌سازی، چندین راه‌حل آزمایشی برای حل این مشکل توسعه دهد و از بازخورد مشتریان برای بهبود محصول استفاده کند.

2-2- نوآوری محصول و خدمات

تفکر طراحی نقش بسزایی در نوآوری محصولات و خدمات ایفا می‌کند. این رویکرد با تأکید بر نیازها و خواسته‌های واقعی مشتریان، به کسب و کارها کمک می‌کند تا محصولات و خدماتی طراحی کنند که نه تنها جدید و متمایز باشند، بلکه مشکلات و نیازهای اساسی مشتریان را برطرف کنند. در واقع، تفکر طراحی به کسب و کارها این فرصت را می‌دهد که به جای تمرکز بر ویژگی‌های فنی یا سودآوری کوتاه‌مدت، بر ارزش واقعی برای مشتریان تمرکز کنند.
در اینجا، هدف از ایده‌پردازی و نمونه‌سازی، ایجاد محصول یا خدمتی است که به مشتریان تجربه‌ای منحصربه‌فرد ارائه دهد و بتواند نیازهای آنها را به شیوه‌ای مؤثرتر از رقبا برآورده کند. فرآیند بازخورد مداوم و آزمایش در تفکر طراحی باعث می‌شود که نوآوری به شکلی تدریجی و پاسخگو به نیازهای بازار انجام شود.

مثال: برندهای موفقی مانند اپل و اینتل از تفکر طراحی برای ایجاد محصولات نوآورانه استفاده کرده‌اند. اپل با استفاده از این رویکرد، توانست محصولات خود را با طراحی زیبا و کاربرپسند ایجاد کند، به‌طوری‌که نه‌تنها به نوآوری در فناوری پرداخته، بلکه تجربه‌ای جدید برای کاربران خود به ارمغان آورد.

2-3- نوآوری مدل کسب و کار

تفکر طراحی نه تنها در نوآوری محصولات، بلکه در نوآوری مدل‌های کسب و کار نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. کسب و کارها به کمک این رویکرد می‌توانند مدل‌های جدیدی ایجاد کنند که کارآمدتر، مؤثرتر و پربازده‌تر از مدل‌های سنتی باشند. این مدل‌ها می‌توانند شامل تغییراتی در نحوه عرضه محصول، استراتژی‌های قیمت‌گذاری، یا مدل‌های خدمات پس از فروش باشند.
تفکر طراحی به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که به مدل‌های کسب و کار خود نگاه جدیدی بیندازند و فرصت‌های جدیدی را شناسایی کنند که ممکن است در گذشته نادیده گرفته شده باشند. این رویکرد، علاوه بر این که بر حل مشکلات متمرکز است، به کسب و کارها کمک می‌کند که به فرصت‌های جدید و غیرمنتظره نیز توجه داشته باشند.

مثال: شرکت نتفلیکس از تفکر طراحی برای تحول مدل کسب و کار خود استفاده کرد. نتفلیکس ابتدا به نیازهای کاربران خود در زمینه مشاهده محتوای آنلاین و درخواستی توجه کرد و بر اساس این نیازها، مدل کسب و کار خود را از کرایه DVD به اشتراک‌گذاری آنلاین تغییر داد. این تغییر مدل کسب و کار به‌طور قابل‌توجهی موفقیت این شرکت را افزایش داد.

2-4- تجربه مشتری و طراحی خدمات

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های تفکر طراحی در کسب و کار، طراحی تجربه مشتری است. در دنیای امروز، تجربه مشتری به یکی از عوامل کلیدی در تمایز برندها و کسب و کارها تبدیل شده است. تفکر طراحی به کسب و کارها کمک می‌کند تا تجربیات مشتری را به‌گونه‌ای طراحی کنند که علاوه بر رفع نیازها، احساس مثبت و رضایت‌بخش برای مشتریان ایجاد کند. این امر منجر به وفاداری بیشتر و ارتقاء برند خواهد شد.
از طریق مراحل همدلی و تعریف مشکل، کسب و کارها می‌توانند نقاط ضعف موجود در تجربه مشتری خود را شناسایی کرده و آن‌ها را بهبود بخشند. همچنین، از طریق نمونه‌سازی و آزمایش، ایده‌هایی برای ارائه خدمات بهتر و شخصی‌سازی شده به مشتریان توسعه می‌دهند.

مثال: شرکت آمازون از تفکر طراحی برای طراحی تجربه خرید آنلاین استفاده کرده است. این شرکت با استفاده از رویکردهایی مانند خدمات توصیه‌محور و پرداخت سریع تجربه خرید مشتریان خود را ساده و سریع کرده است. همچنین، با ایجاد فرآیند بازگشت آسان کالا، اعتماد مشتریان را جلب کرده است.

2-5- استراتژی سازمانی و فرهنگ نوآوری

تفکر طراحی نه تنها بر محصولات و خدمات تأثیر می‌گذارد، بلکه به‌طور مستقیم بر استراتژی سازمانی نیز تأثیر می‌گذارد. کسب و کارهایی که تفکر طراحی را در استراتژی‌های خود گنجانده‌اند، قادر به ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری، انعطاف‌پذیری و همکاری هستند. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که شرکت‌ها سریع‌تر به تغییرات بازار واکنش نشان دهند و راه‌حل‌های مبتکرانه‌تری ارائه دهند.

مثال: شرکت گوگل به‌خوبی نشان داده است که چگونه می‌توان از تفکر طراحی برای ایجاد فرهنگ نوآوری استفاده کرد. این شرکت با فراهم آوردن فضای آزمایشی و همکاری‌های میان‌بخشی، همواره در حال تولید محصولات نوآورانه و برطرف کردن مشکلات پیچیده است.

 

3- نحوه ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار

ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار یک فرآیند تحول‌آفرین است که می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا به روشی نوآورانه و مشتری‌محور به چالش‌ها پاسخ دهند و به ایجاد راه‌حل‌هایی با ارزش برای مشتریان بپردازند. این فرآیند، اگرچه ممکن است چالش‌هایی به همراه داشته باشد، اما با پیروی از یک سری گام‌ها و اصول مشخص می‌توان آن را به موفقیت رساند. در این بخش، به بررسی مراحل عملی ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار خواهیم پرداخت و روش‌های اجرایی این فرآیند را توضیح خواهیم داد.

3-1- تعریف مشکل و شفاف‌سازی چالش‌های استراتژیک

اولین گام در ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار، تعریف دقیق مشکل یا چالش استراتژیک است. بسیاری از کسب و کارها زمانی که وارد فرآیند تفکر طراحی می‌شوند، ممکن است با ابهاماتی در مورد مشکلات اصلی خود مواجه شوند. به همین دلیل، ابتدا باید با دقت و شفافیت، مشکل یا چالشی که می‌خواهیم آن را حل کنیم، تعریف کنیم.
برای این کار، تیم استراتژی کسب و کار باید با بررسی دقیق داده‌ها، تحلیل رفتار مشتریان و همکاری با تیم‌های مختلف سازمانی، مسئله را از جوانب مختلف بررسی کند و سپس آن را به‌طور واضح و دقیق به صورت مشکل یا هدفی قابل اندازه‌گیری بیان کند. این گام، می‌تواند به عنوان پایه‌ای برای تمام فرآیندهای بعدی تفکر طراحی عمل کند.
مثال: یک کسب و کار که با مشکل کاهش رضایت مشتری در بخش خدمات پس از فروش مواجه است، باید به دقت تعیین کند که چه عواملی باعث کاهش رضایت شده‌اند. آیا مشکل مربوط به فرآیندهای ارتباطی است؟ آیا مشتریان به موقع از وضعیت درخواست‌های خود مطلع نمی‌شوند؟ با تعریف دقیق این مشکل، می‌توان وارد مرحله بعدی تفکر طراحی شد.

3-2- همدلی با مشتریان و درک نیازهای واقعی آنها

در این مرحله، هدف اصلی درک عمیق از نیازها، خواسته‌ها و تجربیات واقعی مشتریان است. یکی از اصول اساسی تفکر طراحی، همدلی است. بدون درک درست از مشتریان، هیچ‌گونه راه‌حل نوآورانه و کاربردی نمی‌توان ارائه کرد.
در این مرحله، کسب و کار باید از روش‌های مختلفی برای تعامل با مشتریان استفاده کند. این روش‌ها می‌توانند شامل مصاحبه‌ها، نظرسنجی‌ها، مشاهدات مستقیم، و گروه‌های متمرکز باشند. همچنین استفاده از داده‌های تحلیلی و رفتار مشتریان آنلاین نیز می‌تواند به شناسایی نقاط ضعف و چالش‌های اصلی کمک کند.
مثال: یک برند لوازم خانگی ممکن است برای درک نیازهای مشتریان خود، با آن‌ها در مورد تجربیاتشان از استفاده از محصولات مصاحبه کند. این مصاحبه‌ها می‌توانند به برند کمک کنند تا مشکلات واقعی مشتریان را شناسایی کند و بهبودهایی را در طراحی محصولات خود انجام دهد.

3-3- ایده‌پردازی و ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه

پس از درک نیازها و مشکلات مشتریان، مرحله بعدی ایده‌پردازی است. در این مرحله، تیم استراتژی باید چندین ایده و راه‌حل ممکن برای حل مشکل یا بهبود شرایط ایجاد کند. ایده‌پردازی در تفکر طراحی باید آزادانه و بدون محدودیت باشد تا اعضای تیم بتوانند خلاقیت و نوآوری را به حداکثر برسانند.
ایده‌پردازی نه تنها شامل توسعه محصولات جدید است، بلکه ممکن است به ایجاد فرآیندهای جدید، مدل‌های کسب و کار یا روش‌های جدید ارتباط با مشتری نیز مربوط باشد. هدف در این مرحله این است که تمام ایده‌های ممکن برای حل مشکل یا ارتقاء وضعیت کسب و کار مطرح شوند و سپس از میان آن‌ها بهترین‌ها انتخاب شوند.
مثال: در یک فرآیند ایده‌پردازی برای بهبود تجربه خرید آنلاین، تیم ممکن است ایده‌های مختلفی مانند طراحی اپلیکیشن با رابط کاربری ساده‌تر، ارائه مشاوره آنلاین برای مشتریان، یا ارائه تخفیف‌های ویژه برای خریدهای بزرگ را مطرح کند. سپس بهترین ایده‌ها را برای تست انتخاب می‌کند.

3-4- نمونه‌سازی و آزمایش راه‌حل‌ها

در مرحله بعدی، ایده‌های مطرح شده باید به نمونه‌های اولیه (prototypes) تبدیل شوند تا بتوانند در عمل تست شوند و بازخورد واقعی از مشتریان و ذینفعان جمع‌آوری گردد. نمونه‌سازی نه تنها در طراحی محصولات بلکه در فرآیندهای کسب و کار و خدمات نیز می‌تواند به کار رود.
نمونه‌های اولیه باید ساده و کم‌هزینه باشند تا امکان آزمایش و اصلاح آن‌ها وجود داشته باشد. این نمونه‌ها می‌توانند شامل مدل‌های فیزیکی، اپلیکیشن‌های نرم‌افزاری، یا حتی اسناد و نقشه‌های جریان کار باشند.
مثال: پس از ایده‌پردازی در مورد طراحی یک سیستم جدید برای تسهیل فرایندهای پرداخت آنلاین، تیم ممکن است یک نمونه اولیه از سیستم را بسازد که فقط شامل امکانات پایه باشد. سپس این نمونه را به یک گروه از مشتریان ارائه داده و از آن‌ها بازخورد دریافت می‌کند.

3-5- آزمایش و اجرای راه‌حل‌های منتخب

مرحله نهایی، آزمایش و اجرای راه‌حل‌های منتخب است. پس از بررسی نمونه‌های اولیه و جمع‌آوری بازخوردها، کسب و کار باید به ارزیابی و اصلاح نمونه‌های خود بپردازد. در این مرحله، می‌توان از بازخورد مشتریان، آمار فروش، یا آزمایش‌های A/B برای ارزیابی کارایی و اثربخشی راه‌حل‌ها استفاده کرد.
اجرای موفقیت‌آمیز به معنای توسعه و پیاده‌سازی راه‌حل‌ها در مقیاس بزرگ‌تر است. در این مرحله، ممکن است نیاز به تعدیل استراتژی یا تنظیم مجدد اولویت‌ها وجود داشته باشد تا کسب و کار بتواند بهترین نتایج ممکن را به دست آورد.
مثال: اگر نمونه اولیه اپلیکیشن فروشگاهی در آزمایش‌های اولیه با رضایت بالای مشتریان روبه‌رو شد، تیم می‌تواند به مرحله اجرایی برود و اپلیکیشن را به صورت عمومی عرضه کند. همچنین ممکن است نیاز باشد تا ویژگی‌های جدیدی مانند تخفیف‌های ویژه یا گزینه‌های پرداخت جدید به آن اضافه شود.

3-6- ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمان

یک بخش کلیدی در ادغام تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار، ایجاد یک فرهنگ نوآوری است. این فرهنگ باید در تمام سطوح سازمان از رهبری تا کارمندان، گسترش یابد. برای موفقیت در این فرآیند، شرکت باید فضایی ایجاد کند که در آن کارکنان از ایده‌پردازی آزادانه و همکاری متقابل با هم استقبال کنند و از اشتباهات به عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد استفاده کنند.
مثال: شرکت‌های پیشرفته مانند گوگل و فیس‌بوک فرهنگ نوآوری خود را از طریق ارائه فضاهایی برای همکاری میان تیم‌های مختلف، آموزش مداوم، و تشویق به آزمایش و خطا ایجاد کرده‌اند.

 

4- مزایای تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار

تفکر طراحی، به‌عنوان یک رویکرد نوآورانه و کاربرمحور، نه تنها در حل مشکلات، بلکه در شکل‌دهی استراتژی‌های کسب و کار و ارتقای عملکرد سازمان‌ها نیز نقشی بسیار مهم ایفا می‌کند. این رویکرد می‌تواند تأثیرات عمیقی بر نحوه تعامل با مشتریان، طراحی محصولات و خدمات، و حتی نحوه عملکرد داخلی سازمان داشته باشد. در این بخش، به بررسی مزایای اصلی و مهمی خواهیم پرداخت که تفکر طراحی می‌تواند در استراتژی‌های کسب و کار به ارمغان بیاورد.

4-1- بهبود تجربه و رضایت مشتری

یکی از مهم‌ترین مزایای تفکر طراحی، بهبود تجربه مشتری است. این رویکرد با تمرکز بر نیازها و خواسته‌های واقعی مشتریان، به کسب و کارها کمک می‌کند تا محصولاتی یا خدماتی ارائه دهند که فراتر از انتظارات مشتریان باشد. وقتی تجربه مشتری بهینه شود، رضایت مشتری افزایش می‌یابد و این خود باعث افزایش وفاداری و تکرار خرید می‌شود.
تفکر طراحی با انجام تحقیقات و همدلی عمیق با مشتریان، کسب و کارها را قادر می‌سازد تا از مشکلات و دردسرهای واقعی که مشتریان با آن‌ها مواجه هستند، آگاه شوند. این امر کمک می‌کند تا کسب و کارها راه‌حل‌هایی شخصی‌سازی شده و متناسب با نیازهای مشتریان ایجاد کنند که تجربه خرید یا استفاده از خدمات را به تجربه‌ای دلپذیر و فراموش‌نشدنی تبدیل کند.
مثال: برند استارباکس با استفاده از تفکر طراحی توانست تجربه مشتریان خود را از خرید قهوه تغییر دهد. طراحی منو، محیط فروشگاه، و حتی نحوه تعامل با مشتریان به‌گونه‌ای تغییر کرد که تجربه‌ای راحت، دوستانه و شخصی‌سازی شده برای مشتریان ایجاد کند. این رویکرد باعث افزایش رضایت و وفاداری مشتریان شد.

4-2- افزایش نوآوری و رقابت‌پذیری

تفکر طراحی با ایجاد فضایی برای خلاقیت و آزمایش‌گری، به کسب و کارها کمک می‌کند تا به نوآوری‌های مداوم دست یابند. به جای تکیه بر روش‌های سنتی و تکراری، کسب و کارها می‌توانند به شجاعت لازم برای امتحان کردن راه‌حل‌های جدید و نوآورانه دست یابند. این نوآوری‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی از جمله طراحی محصول، روش‌های ارتباط با مشتری، فرآیندهای کسب و کار یا مدل‌های درآمدی باشد.
علاوه بر این، تفکر طراحی با ایجاد فرهنگ آزمایش و یادگیری از شکست‌ها، به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که سریع‌تر به تغییرات بازار واکنش نشان دهند و از آن‌ها به‌عنوان فرصتی برای بهبود و پیشرفت استفاده کنند. این ویژگی به‌ویژه در دنیای امروز که تغییرات بازار به سرعت رخ می‌دهند، بسیار اهمیت دارد.
مثال: برند اینتل با استفاده از تفکر طراحی به نوآوری در محصولات خود پرداخته و فرآیندهای تولید خود را به گونه‌ای تغییر داده است که بتواند سریع‌تر به نیازهای مشتریان پاسخ دهد. همچنین، این رویکرد به آن‌ها این امکان را داده است که محصولات جدید و مبتکرانه‌تری را به بازار عرضه کنند که همیشه یک قدم جلوتر از رقبا باشد.

4-3- هماهنگی بیشتر استراتژی با نیازهای مشتری

تفکر طراحی کمک می‌کند تا استراتژی‌های کسب و کار به شکلی دقیق‌تر و کارآمدتر با نیازهای مشتریان هماهنگ شوند. از آنجا که در این رویکرد همواره بر همدلی و درک دقیق‌تر نیازهای مشتریان تأکید می‌شود، کسب و کارها قادر خواهند بود راه‌حل‌هایی را ایجاد کنند که به طور مستقیم به رفع مشکلات و چالش‌های مشتریان پاسخ دهد.
این امر باعث می‌شود که استراتژی‌های کسب و کار به‌طور طبیعی برای جذب و حفظ مشتریان مؤثرتر باشند و کسب و کارها قادر به ایجاد محصولات و خدماتی متناسب با نیازهای واقعی مشتریان خود شوند. این هماهنگی می‌تواند منجر به ایجاد محصولات یا خدماتی با ارزش بیشتر و پاسخ‌گویی به نیازهای در حال تغییر بازار شود.
مثال: دیجی‌کالا در ایران، با استفاده از استراتژی‌های مبتنی بر تحقیقات مشتریان و بازخورد مستمر از آن‌ها، توانسته است تجربه خرید آنلاین را بهبود ببخشد. به‌ویژه در زمینه بهبود جست‌وجوی محصولات، مدیریت قیمت‌ها و خدمات پس از فروش، این برند توانسته است در بازار رقابتی به سرعت رشد کند و رضایت مشتریان را جلب کند.

4-4- افزایش همکاری و خلاقیت در داخل سازمان

تفکر طراحی همچنین با ایجاد یک فرهنگ همکاری و خلاقیت در درون سازمان، به کسب و کارها کمک می‌کند تا به راه‌حل‌های بهتری دست یابند. این رویکرد، به جای اینکه تنها به اعضای خاصی از تیم محدود باشد، از تمام اعضای سازمان دعوت می‌کند که به فرآیند طراحی و حل مسئله بپردازند.
تفکر طراحی از طریق ایجاد فضایی برای تبادل ایده‌ها و دیدگاه‌ها، اعضای تیم را تشویق می‌کند که با یکدیگر به اشتراک بگذارند و از تجربیات مختلف بهره ببرند. این امر منجر به تولید ایده‌های جدید و متنوع می‌شود که می‌تواند به کسب و کار کمک کند تا راه‌حل‌های بهتری برای چالش‌های خود پیدا کند.
مثال: توییتر به‌عنوان یک نمونه از شرکت‌های موفق در استفاده از تفکر طراحی، فضایی ایجاد کرده است که در آن تیم‌های مختلف می‌توانند با هم همکاری کنند و ایده‌های نوآورانه برای بهبود ویژگی‌های پلتفرم توییتر ارائه دهند. این همکاری میان تیم‌های مهندسی، طراحی و بازاریابی موجب بهبود مداوم پلتفرم و جذب کاربران بیشتر شده است.

4-5- افزایش انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری با تغییرات بازار

در دنیای رقابتی و در حال تغییر امروز، توانایی انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری با تغییرات سریع بازار به یک مزیت رقابتی بزرگ تبدیل شده است. تفکر طراحی با تأکید بر آزمایش‌های سریع و بازخورد مداوم از مشتریان، کسب و کارها را قادر می‌سازد تا سریع‌تر به تغییرات محیطی و بازار واکنش نشان دهند.
این فرآیند می‌تواند به کسب و کارها این امکان را دهد که به راحتی استراتژی‌ها، محصولات و خدمات خود را متناسب با نیازهای جدید مشتریان یا تحولات بازار تنظیم کنند و از این طریق در برابر رقبای خود مزیت رقابتی پیدا کنند.
مثال: برند نینتندو با استفاده از تفکر طراحی توانست در مواجهه با بحران‌های مالی و تغییرات سریع در صنعت بازی‌های ویدیویی، به راحتی خود را با نیازهای جدید کاربران تطبیق دهد و کنسول‌های جدیدی مانند نینتندو سوییچ را معرفی کند که توانست توجه زیادی را جلب کند و به رشد این برند کمک کند.

 

 

5- جمع‌بندی
تفکر طراحی، به‌عنوان یک رویکرد نوآورانه، تحول‌آفرین و انسان‌محور، به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که با بهره‌گیری از خلاقیت و همکاری، راه‌حل‌هایی کاربردی و کارآمد برای چالش‌های پیچیده خود ارائه دهند. این رویکرد که در ابتدا در زمینه طراحی محصول و خدمات ظهور یافت، اکنون به ابزاری کلیدی در استراتژی‌های کسب و کار تبدیل شده است و تأثیرات گسترده‌ای بر عملکرد سازمان‌ها، روابط با مشتریان، و رشد پایدار آنها دارد.

5-1- اهمیت تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار
در دنیای کسب و کارهای امروزی که با رقابت شدید و تغییرات سریع روبه‌رو هستند، کسب و کارها به دنبال روش‌هایی هستند که بتوانند هم‌زمان به نوآوری و افزایش بهره‌وری دست یابند. تفکر طراحی با تأکید بر نیازهای انسان، ایجاد تجربه‌های منحصربه‌فرد برای مشتریان، و حل مسائل از طریق همدلی، خلاقیت و آزمایش، به کسب و کارها کمک می‌کند تا استراتژی‌های خود را به‌طور مداوم بهبود دهند. این رویکرد می‌تواند در بسیاری از زمینه‌ها از جمله توسعه محصول، بهبود تجربه مشتری، نوآوری مدل‌های کسب و کار، و استراتژی‌های سازمانی کاربرد داشته باشد.

5-2- مراحل تفکر طراحی و اهمیت آنها در استراتژی کسب و کار
تفکر طراحی فرآیندی مراحل‌محور است که شامل تعریف مسئله، همدلی با مشتریان، ایده‌پردازی، نمونه‌سازی و آزمایش می‌شود. در این فرآیند، تعریف دقیق مشکل به‌عنوان نقطه شروع، کمک می‌کند تا تیم‌ها بتوانند بر روی مسائل کلیدی تمرکز کنند و از درک عمیق نیازهای مشتریان برای ایجاد راه‌حل‌هایی مؤثر بهره ببرند.
یکی از ویژگی‌های بارز تفکر طراحی، استفاده از پروتوتایپ‌ها و آزمایش‌های مستمر است. این مرحله به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که با سرعت بیشتر و ریسک کمتر، ایده‌های خود را آزمایش کرده و بازخوردهای مشتریان را دریافت کنند. این امر نه‌تنها موجب کاهش اشتباهات و هزینه‌های بیهوده می‌شود بلکه کمک می‌کند تا کسب و کارها بتوانند به سرعت به تغییرات بازار و نیازهای جدید واکنش نشان دهند.

5-3- مزایای تفکر طراحی برای کسب و کارها
تفکر طراحی با مزایای متعدد خود، به‌ویژه در حوزه‌های افزایش رضایت مشتری، ارتقای نوآوری، بهبود همکاری درون‌سازمانی، افزایش انعطاف‌پذیری سازمان‌ها، و بهینه‌سازی استراتژی‌ها به کسب و کارها کمک می‌کند. این مزایا باعث می‌شود که کسب و کارها نه‌تنها در مواجهه با چالش‌ها به شکل بهینه عمل کنند بلکه به‌صورت مؤثری توانایی رقابت‌پذیری و آرمان‌گرایی خود را افزایش دهند.

5-3-1- بهبود تجربه و رضایت مشتری:
با توجه به اهمیت روزافزون تجربه مشتری در وفاداری و جذب مشتریان جدید، تفکر طراحی به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که محصولات و خدماتی ارائه دهند که واقعاً نیازهای مشتریان را برآورده کنند. از آنجا که این رویکرد به طور خاص بر روی همدلی و درک عمیق از نیازهای مشتریان تأکید دارد، موجب ارائه راه‌حل‌هایی دقیق‌تر و مؤثرتر برای مشتریان می‌شود.

5-3-2- افزایش نوآوری و رقابت‌پذیری:
تفکر طراحی با تشویق به آزمایش‌گری و خلاقیت در حل مسائل، به سازمان‌ها این فرصت را می‌دهد تا از روش‌های جدید و نوآورانه برای حل مشکلات استفاده کنند. این امر به کسب و کارها کمک می‌کند تا رقابت‌پذیری خود را در بازارهای شلوغ و داینامیک افزایش دهند.

5-3-3- هماهنگی بیشتر استراتژی با نیازهای مشتری:
با درک عمیق از آنچه که مشتریان می‌خواهند، کسب و کارها می‌توانند استراتژی‌های خود را به‌گونه‌ای تطبیق دهند که با نیازهای واقعی مشتریان هم‌راستا باشد. این هم‌راستایی، می‌تواند به افزایش موفقیت استراتژی‌ها و کاهش ریسک‌های ناشی از اشتباهات در پیش‌بینی بازار کمک کند.

5-3-4- تقویت همکاری و نوآوری در داخل سازمان:
تفکر طراحی باعث ارتقای همکاری میان تیم‌های مختلف در سازمان می‌شود. این امر موجب افزایش خلاقیت و نوآوری در حل مسائل و پیاده‌سازی استراتژی‌ها می‌شود. سازمان‌هایی که از این رویکرد استفاده می‌کنند، معمولاً از ایده‌های جدید و متفاوت بهره می‌برند که باعث می‌شود رقابتی‌تر و متحول‌تر باشند.

5-3-5- افزایش انعطاف‌پذیری سازمانی:
تفکر طراحی به سازمان‌ها کمک می‌کند که بتوانند به سرعت به تغییرات بازار یا تغییر در نیازهای مشتریان واکنش نشان دهند. این قابلیت انعطاف‌پذیری می‌تواند در درازمدت باعث ثبات و رشد بیشتر سازمان‌ها شود.

5-4- نکات کلیدی برای پیاده‌سازی تفکر طراحی در استراتژی کسب و کار
برای استفاده مؤثر از تفکر طراحی در استراتژی‌های کسب و کار، کسب و کارها باید گام‌های خاصی را دنبال کنند. از جمله این گام‌ها می‌توان به آموزش کارکنان، ایجاد فضای آزمایش و خلاقیت، همکاری میان بخش‌های مختلف سازمان، و مستندسازی و ارزیابی مداوم عملکرد اشاره کرد. همچنین، سازمان‌ها باید از بازخوردهای مداوم مشتریان برای اصلاح و بهبود استراتژی‌های خود بهره ببرند.
در این راستا، باید به این نکته توجه داشت که تفکر طراحی به معنای یک فرآیند یک‌بار و ثابت نیست، بلکه یک رویکرد مداوم و تطبیقی است که همواره نیاز به بازبینی و بهینه‌سازی دارد.

.مطالعه مقاله در لینکداین

مطالعه مقالات مشابه در وبسایت

منبع:

The role of design thinking in strategy

 

#تفکر_طراحی #استراتژی_کسب_و_کار #نوآوری #رقابت_پذیری #همکاری #توسعه_کسب_وکار #خلاقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

You may also like these